ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

برای دستیابی به زبان قرآن و بیانات اهل بیت علیهم السلام نیاز به فهم دقیق زبان عربی داریم لذا در این پست ها از این مورد بحث خواهد شد
آخرین مطالب

۲۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

یکی از نشانه های تاکیدی بودن یک حرف در کلام

در زبان عربی برخی کلمات معنای جدیدی را به کلام اضافه می کنند که در مورد آنها گفته می شود تأسیسیه اند. ولی در مقابل برخی کلمات معنای جدیدی را به کلام اضافه نمی کنند که در مورد آنها گفته می شود تأکیدیه اند.

علامت وجود یک کلمه تاکیدی در کلام: اگر در کلام چند کلمه (یا حتی لفظ) یک معنی داشته باشند، باید حکم شود که یکی از آن ها برای تاکید است زیرا نمی توان حقیقتا هر دو را معنی کرد. لذا در برخی از این موارد که فعل و یک حرف یک معنی را می رسانند، این بحث پیش می آید که حرف را زائد بگیریم و در نتیجه برای تاکید باشد یا این که فعل را متضمن معنی فعل دیگری بگیریم که معنای آن با این حرف تکمیل شود ولذا حرف زائد نشود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۵
محمد مهدی شم آبادی

مجاز در معنی و مجاز در لفظ

در زبان عربی بلکه همه زبان ها یک مطلب مسلم است که گاهی لفظی مجازا در معنای دیگری استعمال می شود (علی المشهور فی المجاز) مثل این که لفظ اسد که به معنی حیوان مفترس است در معنی زید شجاع استعمال می شود. ولی ظاهرا بحث مجاز باید وسیع تر از این باشد.

توضیح: می توان ادعا کرد ما دو نوع مجاز داریم: 1-مجاز در معنی 2- مجاز در لفظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۵
محمد مهدی شم آبادی

رابطه ادبیات با اصول و منطق و فلسفه

به نظر من کسی که بخواهد در ادبیات توانمندی پیدا کند و بتواند زبان عربی را به خوبی بفهمد باید اولا قسمت مباحث الفاظ اصول الفقه را در دست داشته باشد و بعد از آن هم باید قواعد منطقی و فلسفی را تا حدی آشنایی داشته باشد.

اما قسمت مباحث الفاظ اصول الفقه: به جهت این که در این قسمت متخصصانی در مورد مسائل زبان شناسی نظریاتی داده اند که جدا دقیق است وباید روی آنها تأمل شود. مثل طرق اثبات معنی حقیقی و مجازی در کلمات.

واما منطق و فلسفه: به جهت این که زبان عربی زبانی است بسیار دقیق ومقداری از این دقت در زبان عربی به جهات مختلف معانی ونسبت معانی با هم برمی گردد که در واقع موضوع بحث فلسفه و منطق است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۴
محمد مهدی شم آبادی

احتمال خطاء در کلام عرب فصیح:

ملاک اصلی استنباط قواعد ادبی نزد ادباء، تراثی است که از استعمالات عرب تا 100 سال (زمان شهادت امام سجاد تقریبا) بعد از ظهور اسلام به دست ما رسیده است. و هر چیزی که ثابت شود از آن زمان است، قابل استدلال خواهد بود.

قال ابن مالک: نسب سیبویه قائل: «إنّهم أجمعون ذاهبون» إلى الغلط مع أنه من العرب الموثوق بعربیتهم. و لیس‏ ذلک‏ من‏ سیبویه- رحمه اللّه- بمرضى، بل الأولى أن یخرج على أن قائل ذاک أراد: إنهم هم أجمعون ذاهبون. (شرح الکافیة الشافیة 1: 229)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۳
محمد مهدی شم آبادی

کلام أدباء در اصول وفقه:

گاهی می بینیم قولی که از جانب ادباء در گذشته مطرح شده، بعدها اصولیین به آن می رسند. مثل قول آخوند صاحب کفایه در مورد معانی حروف که آن را شیخ رضی در قرن هفتم بیان کرده است (که بعدا به این مطلب خواهیم پرداخت).

وگاهی می بینیم یک بحث بین ادباء از گذشته وجود داشته ولی بعد از چندین سال یا حتی قرن در اصول مطرح شده است. که نمونه ای از آن را می آوریم:

بحث مشتق در کلمات شیخ رضی:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۰
محمد مهدی شم آبادی

تبدیل و تعویض:

ابن هشام در مغنی در بحث عسی بحثی دارد که طرح آن مفید است.

عسی گاهی به صورت (عساى، و عساک، و عساه‏) یعنی با ضمیر متصل استعمال می شود. بحث این است که حقیقتا در این موارد عسی به چه نحو استعمال شده است. همه قبول دارند که در این مورد عسی فعل ناقص است ولی در توضیح و توجیه آن اختلاف دارند.

قال فی المغنی: الثانى [توجیه دوم در این استعمال]: أنها باقیة على عملها عمل کان و لکن استعیر ضمیر النصب مکان ضمیر الرفع، قاله الأخفش، و یرده أمران؛ أحدهما: أن إنابة ضمیر عن ضمیر إنما ثبت فى المنفصل، نحو «ما أنا کأنت، و لا أنت کأنا» و أما قوله:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۰
محمد مهدی شم آبادی

فائدة: در مجاز در معنی دو قول است:

اول (قول مشهور): لفظ به جهت تناسب معنوی در غیر موضوع له استعمال شده است.

دوم (قول سکاکی): مفهوم و چیزی که مورد نظر متکلم است مجازا یکی از مصادیق لفظ قرار داده شده است.

صحیح همان قول مشهور است. زیرا ملاک این که در مجاز چه اتفاقی افتاده است، عرف است. یعنی در علوم ادبی در واقع مقاصد و مفاهیم عرفی را باید با دقت بررسی کنیم نه این که مطلبی را بیان کنیم که اصلا عرف آن را متوجه نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۸
محمد مهدی شم آبادی

اشکال سکاکی به قول مشهور

واما این اشکال از جانب سکاکی که اگر مجاز را بنا بر نظر مشهور معنی کنیم، تناسبی که مورد نظر بود وبه جهت آن مجاز را به کار بردیم، از بین خواهد رفت. زیرا ما لفظی را که معنی دیگری دارد را برای معین دیگری استفاده می کنیم و می خواهیم یک معنی را تزریق کنیم، در حالی که اگر قول مشهور را بگیریم این تزریق معنی صورت نمی گیرد چون فرض این است که لفظ در غیر موضوع له خود استعمال شده است یعنی معنی حقیقی خود را اصلا نمی رساند. پس در (زید اسد) مبالغه ای هم وجود نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۸
محمد مهدی شم آبادی

توضیح مجاز در لفظ و مجاز در معنی

بالاتفاق در مجاز لفظ به نحوی که معهود نیست استعمال شده است. حال برای تشخیص این که در این موارد کلام به چه نحوی بیان شده است، ملاک فهم عرف است. یعنی اگر متکلم لفظی را به صورت غیر معهود به کار ببرد، باید در نظر داشته باشد که عرف از آن چه چیزی می فهمد. حال اگر عرف در موردی که متکلم سخن می گوید پیش فرضی در مورد لفظ داشته باشد، ولی متکلم لفظ دیگری را استفاده کند، لفظ اصلی در ذهن  مخاطب خطور می کند و مخاطب احساس می کند که همان معنی مراد است ولی متکلم لفظ دیگری را استفاده کرد. مثلا وقتی متکلم جمله شرطیه می گوید (إن جائک زید) مخاطب منتظر است که متکم در ادامه بگوید (فأکرمه) ولی متکلم می گوید (وأکرمه). ویا مثال مغنی در بحث (علی) که می گوید (رضیتْ علیّ) به معنی (رضیت عنّی) است. یعنی در این جا متکلم بعد از لفظ (رضی) منتظر بود که حرف (عن) آورده شود ولی (علی) آورده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۷
محمد مهدی شم آبادی

استدلال به أحادیث نبوی در ادبیات

اکثر غریب به اتفاق ادباء قائل هستند که احتجاج به احادیث پیامبر صل الله علیه و آله صحیح است.

از جمله این ادباء: الصفّار، و السیرافی، و الشریف الغرناطی، و الشریف الصقلی (در شروحی که بر الکتاب سیبویه نوشته اند)، و ابن عصفور، و ابن الحاج، و ابن الخبّاز، و الدمامینی، و ابن خلدون و ابن مالک، و الرضی، و ابن هشام، و الجوهری، و صاحب البدیع، و الحریری، و ابن سیده، و ابن فارس، و ابن خروف، و ابن جنی، و أبو محمد عبد اللّه بن بری، و السّهیلیّ، و الزمخشری، و عز الدین الزنجانی، و ناظر الجیش، و أبو علی الشلوبینی، و ابن الشجری، و ابن یعیش، و علم الدین السخاوی، و الأشمونی، و الکافیجی، و ابن عقیل، و الشیخ الأزهری. و غیر این ادباء.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۶
محمد مهدی شم آبادی