حدیث نبوی
استدلال به أحادیث نبوی در ادبیات
اکثر غریب به اتفاق ادباء قائل هستند که احتجاج به احادیث پیامبر صل الله علیه و آله صحیح است.
از جمله این ادباء: الصفّار، و السیرافی، و الشریف الغرناطی، و الشریف الصقلی (در شروحی که بر الکتاب سیبویه نوشته اند)، و ابن عصفور، و ابن الحاج، و ابن الخبّاز، و الدمامینی، و ابن خلدون و ابن مالک، و الرضی، و ابن هشام، و الجوهری، و صاحب البدیع، و الحریری، و ابن سیده، و ابن فارس، و ابن خروف، و ابن جنی، و أبو محمد عبد اللّه بن بری، و السّهیلیّ، و الزمخشری، و عز الدین الزنجانی، و ناظر الجیش، و أبو علی الشلوبینی، و ابن الشجری، و ابن یعیش، و علم الدین السخاوی، و الأشمونی، و الکافیجی، و ابن عقیل، و الشیخ الأزهری. و غیر این ادباء.
فقط دو نفر از ادباء در استدلال به حدیث نبوی اشکال کرده اند که ابو حیان و ابن الضائع هستند. و سیوطی نیز در اصول النحو خود از این دو شخص تبعیت کرده است.
واما از ناحیه علماء شیعه:
اگر حدیثی که از جانب پیامبر صل الله علیه و آله نقل شده، ثابت شود، قطعا قابل استدلال است و در فقه و تفسیر و غیره از علوم اسلامی سیره قطعی علمای شیعه است.
ولی مسأله ای که وجود دارد این است که به نظر شیعه حدیثی که از پیامبر صل الله علیه و آله نقل شده باشد و صحیح باشد بسیار اندک است. دقت شود که در این جا مراد از احادیث نبوی احادیثی است که سلسه سند آن تا زمان آن حضرت متصل باشد، لذا اگر امامی حدیثی را از جانب پیامبر صل الله علیه نقل کند ولی سند در ظاهر تا پیامبر متصل نباشد، این حدیث در این اصطلاح نبوی نامیده نمی شود و از احادیث آن امام است که باید جداگانه بررسی شود.