ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

برای دستیابی به زبان قرآن و بیانات اهل بیت علیهم السلام نیاز به فهم دقیق زبان عربی داریم لذا در این پست ها از این مورد بحث خواهد شد
آخرین مطالب

۱۹ مطلب با موضوع «بحث های ادبی» ثبت شده است

شاید یکی از شبهات مهم برای کسانی که مشغول به کار تخصصی در مورد ادبیات عربی می شوند این باشد که این مطالب در کجا می تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
در جواب این پرسش باید چند جهت را مورد ملاحظه قرار داد:
جهت اول: منابع اصیل و اصلی دین مبین اسلام و مطالب تاریخی بسیاری به زبان عربی است که قطعا بسیاری از آنها پیچیدگی خاصی دارد (این مطلب در مورد آیات و روایات ملموس است ولی در مورد منابع دیگر چون عملا مراجعات به منابع تاریخی دسته اول کم شده است برای برخی مورد تردید است)  این مطلب را نیز باید مد نظر قرار داد که قرآن و منابع اسلامی در روزگاری روی کار آمد که توجه به زبان و جهات مختلف آن بسیار مورد توجه نخبگان آن زمان قرار گرفته بود تا جایی که بهترین شعرها را از کعبه آویزان می کردند. لذا فهم هر چه دقیق تر ادبیات عرب می تواند گره هایی را بگشاید که بدون آن امکان بازگشایی آن وجود ندارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۳۰
محمد مهدی شم آبادی

مثالی برای حقیقت شرعیه

«صلاة»
در مورد صلاة بر میت غائب:
روایت:
الخصال - الشیخ الصدوق: 360/ 47: عن علی علیهم السلام قال : إن رسول الله صلى الله علیه وآله لما أتاه جبرئیل بنعی النجاشی بکا بکاء حزین علیه وقال : إن أخاکم أصحمة - وهواسم النجاشی - مات ثم خرج إلى الجبانة وصلى علیه وکبر سبعا فخفض الله له کل مرتفع حتى رأى جنازته وهو بالحبشة.
این روایت طرق دیگری نیز دارد که اهل سنت از آن طرق نقل کرده اند. لذا این بحث بین شیعه و اهل سنت پیش آمده که با این روایت چگونه برخورد شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۰
محمد مهدی شم آبادی

المعرب و المبنی

من المسائل المرفوضة والمسلمة هی مسألة تحقیق الأصل فی کل مسألة، أی نراهم یقولون الأصل فی المبنی هو الحرف والأصل فی المعرب هو الإسم والأصل فی المرفوعات المبتدأ والخبر(على رأی ابن مالک) والأصل فی المنصوبات المفاعیل وغیر هذه الموارد مما لا یحصى و لا یخلو مسألة إلا وفیه اصل. هذه الأصول یؤثر فی المسائل وفی تحلیل المسائل. فإن قلنا الأصل فی المنصوبات المفاعیل، فلنصب سائر المنصوبات نحتاج إلى شبه بینها و بین واحد من المفاعیل، وفی المرفوعات إن قلنا الأصل هو المبتدأ والخبر فلرفع سائر المرفوعات نحتاج إلى الشبه. و فی هذه المسألة أیضا إن قلنا الأصل فی البناء هو الحرف فنحتاج لبناء غیره لبیان وجه شبه بینهما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۴
محمد مهدی شم آبادی

وضع ثانوی در کلام شیخ رضی

مقدمه: واضح است که کلمات موجود در زبان عربی به از یک جهت به دو دسته تقسیم می شوند: 1-کلماتی که طبق قاعده و قیاس آمده اند 2-کلماتی که خلاف قاعده آمده اند که اصطلاحا به آنها شاذ گفته می شود.

کلماتی که طبق قیاس آمده اند مشکلی ندارند و برای بعدها نیز طبق همان قیاس با آنها برخورد خواهد شد. ولی سوال در مورد کلمات خلاف قاعده وشاذ است که آیا این کلمات تا ابد باید به همین نحو خلاف قاعده بمانند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۷
محمد مهدی شم آبادی

شاذ از قیاس؟ یا استعمال مجازی؟

فائده نفیس:

در زبان عربی دو نوع الفاظ را داریم: 1- مطابق با قیاس اند 2- خلاف قیاس اند.

اگر این خلاف قیاس در اشتقاق یک کلمه اتفاق بیافتد، به آن لفظ مشتق، شاذ گفته می شود. در واقع این می شود که ارتباط آن دو هیئت (مشتق منه ومشتق) ارتباطی خارج از ضابطه وقانون است. یعنی بحث روی این است که این دو هیئت با هم ارتباط پیدا کرده اند ولی نمی توان برای این ارتباط قاعده داد. مثلا شیخ رضی (رحمه الله) می فرماید: (قالوا فى بنون: أبینون، و القیاس بنیّون).

حال بحث مهم این است که آیا در این موارد، بگویئم دو هیئت (مشتق منه و مشتق) باهم در ناحیه وضع ارتباط برقرار کرده اند ویا این که راه دیگری هم دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۶
محمد مهدی شم آبادی

یکی از نشانه های تاکیدی بودن یک حرف در کلام

در زبان عربی برخی کلمات معنای جدیدی را به کلام اضافه می کنند که در مورد آنها گفته می شود تأسیسیه اند. ولی در مقابل برخی کلمات معنای جدیدی را به کلام اضافه نمی کنند که در مورد آنها گفته می شود تأکیدیه اند.

علامت وجود یک کلمه تاکیدی در کلام: اگر در کلام چند کلمه (یا حتی لفظ) یک معنی داشته باشند، باید حکم شود که یکی از آن ها برای تاکید است زیرا نمی توان حقیقتا هر دو را معنی کرد. لذا در برخی از این موارد که فعل و یک حرف یک معنی را می رسانند، این بحث پیش می آید که حرف را زائد بگیریم و در نتیجه برای تاکید باشد یا این که فعل را متضمن معنی فعل دیگری بگیریم که معنای آن با این حرف تکمیل شود ولذا حرف زائد نشود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۵
محمد مهدی شم آبادی

مجاز در معنی و مجاز در لفظ

در زبان عربی بلکه همه زبان ها یک مطلب مسلم است که گاهی لفظی مجازا در معنای دیگری استعمال می شود (علی المشهور فی المجاز) مثل این که لفظ اسد که به معنی حیوان مفترس است در معنی زید شجاع استعمال می شود. ولی ظاهرا بحث مجاز باید وسیع تر از این باشد.

توضیح: می توان ادعا کرد ما دو نوع مجاز داریم: 1-مجاز در معنی 2- مجاز در لفظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۵
محمد مهدی شم آبادی

احتمال خطاء در کلام عرب فصیح:

ملاک اصلی استنباط قواعد ادبی نزد ادباء، تراثی است که از استعمالات عرب تا 100 سال (زمان شهادت امام سجاد تقریبا) بعد از ظهور اسلام به دست ما رسیده است. و هر چیزی که ثابت شود از آن زمان است، قابل استدلال خواهد بود.

قال ابن مالک: نسب سیبویه قائل: «إنّهم أجمعون ذاهبون» إلى الغلط مع أنه من العرب الموثوق بعربیتهم. و لیس‏ ذلک‏ من‏ سیبویه- رحمه اللّه- بمرضى، بل الأولى أن یخرج على أن قائل ذاک أراد: إنهم هم أجمعون ذاهبون. (شرح الکافیة الشافیة 1: 229)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۳
محمد مهدی شم آبادی

کلام أدباء در اصول وفقه:

گاهی می بینیم قولی که از جانب ادباء در گذشته مطرح شده، بعدها اصولیین به آن می رسند. مثل قول آخوند صاحب کفایه در مورد معانی حروف که آن را شیخ رضی در قرن هفتم بیان کرده است (که بعدا به این مطلب خواهیم پرداخت).

وگاهی می بینیم یک بحث بین ادباء از گذشته وجود داشته ولی بعد از چندین سال یا حتی قرن در اصول مطرح شده است. که نمونه ای از آن را می آوریم:

بحث مشتق در کلمات شیخ رضی:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۰
محمد مهدی شم آبادی

تبدیل و تعویض:

ابن هشام در مغنی در بحث عسی بحثی دارد که طرح آن مفید است.

عسی گاهی به صورت (عساى، و عساک، و عساه‏) یعنی با ضمیر متصل استعمال می شود. بحث این است که حقیقتا در این موارد عسی به چه نحو استعمال شده است. همه قبول دارند که در این مورد عسی فعل ناقص است ولی در توضیح و توجیه آن اختلاف دارند.

قال فی المغنی: الثانى [توجیه دوم در این استعمال]: أنها باقیة على عملها عمل کان و لکن استعیر ضمیر النصب مکان ضمیر الرفع، قاله الأخفش، و یرده أمران؛ أحدهما: أن إنابة ضمیر عن ضمیر إنما ثبت فى المنفصل، نحو «ما أنا کأنت، و لا أنت کأنا» و أما قوله:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۰
محمد مهدی شم آبادی