ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

برای دستیابی به زبان قرآن و بیانات اهل بیت علیهم السلام نیاز به فهم دقیق زبان عربی داریم لذا در این پست ها از این مورد بحث خواهد شد
آخرین مطالب

۱۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

مباحث تصریفی از نگاه دیگر

استاد پاکتچی:

نگاهی به باب تفعیل و باب افعال: به طور کلی در زبان های سامی و از جمله در عربی باب افعال بابی بسیار قدیمی است. اما باب تفعیل از نظر زبان شناسی بابی جدیدتر است. وقتی صرف میر و تصریف و کلا صرف عربی می خوانیم، هیچ فرقی بین أفعل یفعل، یا فعّل یفعّل، قائل نمی شویم اما از نگاه تاریخی به این باب ها، باب إفعال جزء باب های بسیار قدیمی است که حتی در زبان های باستانی سامی مثل آشوری و غیره نیز می توانید آن را بیابید اما باب تفعیل در آن زبان ها نیست. باب تفعیل حتی در عبری نیست ویکی از باب های جدید التأسیس زبان عربی است. (نقد متن استاد پاکتچی: 317-318). در ادامه این بحث ایشان ثمرات جالبی را بر این بحث مترتب می کنند.

بحث ها و کتب استاد پاکتچی بسیار جذاب است و دید تازه ای در هر بحث به انسان می دهد که به محققین در ادبیات و هر رشته دیگر توصیه می کنم کتاب های ایشان را ببینند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۷
محمد مهدی شم آبادی

الفاظ اسمی و الفاظ حرفی:

اگر در جامعه ای علوم فلسفی زیاد شود، معانی حرفی هم زیاد خواهد شد واگر در جامعه ای پیشرفت اجتماعی و صنعتی زیاد شود، معانی اسمی زیاد خواهد شد.

توضیح: ویژگی معانی فلسفی این است که جهات مختلف یک شیء را در نظر می گیرد ولذا اگر علوم عقلی رشد کند، یعنی معانی جهت دار در آن جامعه زیاد خواهد شد. مثلا اگر یک خطی را در نظر بگیریم به صورت افقی (فاصله مدرسه تا حرم)، چندین جهت مختلف می توان برای آن تصور کرد. صرف ابتداء آن مراد باشد، با ادات دال بر مکان بیان می شود که برای آن (فی) وضع شده، مثل (کنت فی المدرسه). ابتداء آن مراد باشد از این جهت که شیء از آن جا حرکت کرده، با (من) بیان می شود، مثل (جئت من المدرسه). جایی از آن مراد باشد به این اعتبار که شیء دومی از آن جا عبور کرده است، با (عن) بیان می شود، مثل (مررت عن المدرسه). حرکت کردن ورسیدن به انتهاء مراد باشد  وداخل شدن در انتهاء مسافت معلوم نباشد، با (إلی) بیان می شود، مثل (وصلت إلی الحرم). حرکت کردن و رسیدن به انتهاء مراد باشد و داخل شدن در آن انتهاء معلوم باشد، با (حتی) بیان می شود (صرت حتی الحرم).الخ.

ولی اگر در جامعه ای پیشرفت ها زیاد شد و اشیاء مختلفی در آن جامعه زیاد شد، نیاز به اسم گذاری آن اشیاء هست لذا معانی اسمی زیاد می شود.

نکته: این نکته مؤید این است که واضع الفاظ خداوند متعال باشد، زیرا در بین اعراب معانی ذهنی و فلسفی رشدی نداشت. فافهم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۶
محمد مهدی شم آبادی

رد نظریه روح معانی

در مطالب قبلی بیان شد که در تفسیر کلماتی مثل (ید، کرسی، قلم) وغیره که در کلام خداوند متعال آمده سه بیان و معنی وجود دارد.

یکی از آن تفاسیر نظریه روح معنی بود.

خلاصه نظریه روح معنی این است که حقیقت معنی الفاظ این اشیاء محسوس نیست بلکه معنی حقیقی آنها، حقیقت آن شیء است وآن شیء به عنوان یک مصداق محسوس است. لذا معنی (ید) به معنی چیزی است که قدرت با آن اعمال می شود که مصداق حسی آن همین دست انسان است. و مصادیق دیگری نیز می تواند داشته باشد. لذا استفاده (ید) در مورد خداوند مجاز نیست ولی به معنی داشتن دستی مثل دست انسان ها هم نیست که مساوی جسمیت است بلکه مصداق آن در مورد خداوند متعال متفاوت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۶
محمد مهدی شم آبادی

اعتبار اجماع در علوم ادبی

یکی از ادله ای که در علوم ادبی مطرح شده است، اجماع است.

این دلیل بنا به فرموده ابن جنی در خصائص اصل خاصی ندارد و حتی اهل سنت که در فقه قائل به اجماع هستند نمی توانند اجماع را به عنوان یک دلیل بگیرند. اما از جانب شیعه حتی در فقه هم برای آن اثر خاصی قائل نیستیم الا از این باب که کاشف از قول معصوم باشد، یعنی به صورت دلیل مستقل در فقه هم به آن نظر نداریم چه برسد به علوم ادبی. واما نزد اهل سنت بنا به گفته خود آن ها از جمله سیوطی در الاقتراح، اجماع در فقه سند دارد ولی در علوم ادبی اعتبار ندارد.

بله اجماع از این جهت که قول علمای یک علم است، ظن قوی می آورد و مخالفت با آن مشکل است ولی باز هم دلیل نمی تواند باشد. لذا هر جا اجماع مطرح می شود باید به عنوان موید گرفت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۵
محمد مهدی شم آبادی

اولین کتاب نحوی باقی مانده در تاریخ نحو

به اجماع همه علماء علم نحو از جانب امیر المومنین علیه السلام نشأت گرفته وایشان قواعد اساسی این علم را به ابو الأسود یاد دادند (اختلافات در این بحث اساس ندارد). و بعد ابو الاسود مشغول تفریع قواعد شد. یعنی از همان صدر اسلام علم ادبیات مورد بررسی قرار گرفته است. ولی از جهت کتابت واین که نوشته ای در این زمینه از آن زمان ها باشد، چیزی از ابو الاسود به عنوان مکتوب در دست ما نیست ولی ابن الندیم نقل کرده که چند صفحه از نحو را که نوشته ابو الاسود بوده است دیده. ولکن قدیمی ترین نوشته ای که در مورد علم نحو به دست ما رسیده است کتب خلیل بن احمد فراهیدی است که در سال (100- 175) زندگی می کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۴
محمد مهدی شم آبادی
کتبی که الان در حوزه های ما خوانده می شود مربوط به قرن های پیش است ولی در کنار این طلبه باید به نوشته های جدید نیز توجه داشته باشد لذا در این جا یکی از نوشته های جدید را معرفی می کنیم

هل مات النحو فأحیاه إبراهیم مصطفى؟


عیب کثیر من الباحثین العصریین أنهم لم ینظروا إلى النحو العربی نظرة شاملة منصفة، فقد استوقفتهم بعض الفلسفات التی تسربت إلیه من قلة من النحویین فوقفوا عندها وجعلوا النحو کله مصبوغا بلونها، ومن ثم حکموا على الدراسات النحویة کلها بالتعقید والجمود بل والموت کما فعل إبراهیم مصطفى فی کتابه إحیاء النحو.. فعنوان الکتاب یدل على النحو قد مات وجاء الأستاذ إبراهیم مصطفى لیحییه بکتابه هذا، فلننظر فیما قدمه فی هذا الکتاب من دعوة إلى إلغاء نظریة العامل وإحلال نظریته التی ارتآهامحلها..
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۴
محمد مهدی شم آبادی
ضعف مغنی اللبیب

یکی از ضعف های هر علم این است که محقق در آن زمینه از پیشرفت های جدید آن علم در طول تاریخ آن علم آگاهی نداشته باشد. و یا محقق از نواحی دیگری که در آن زمینه تحقیق می کنند ویا افرادی که در آن علم برجسته هستند نشناسد. این عوامل برخی اوقات باعث موازی کاری می شود و گاهی موجب ابتر شدن علم می شود.

یکی از نقص های کتب ابن هشام انصاری و از جمله مغنی اللبیب این است که از نوشته های شیخ رضی أعلی الله مقامه مطلع نبوده در حالی که شیخ رضی متوفای 686 است و ابن هشام متوفای 761. لذا نظرات شیخ رضی که بسیار بدیع و جدید است در مغنی اصلا مطرح نشده در حالی که کسی مثل سیوطی کلام شیخ را فصل الخطاب می داند. یکی از علت های این مطلب می تواند این باشد که ابن هشام در مصر بوده ولی کتب شیخ رضی در نجف بوده و چون در آن زمان نسخه ها به صورت خطی بوده است لذا هنوز به مصر منتقل نشده بود. این در حالی است که ابن هشام حتی کلمات برخی از معاصرین خود را که چندان قوتی در ادبیات ندارند گاهی در کتاب مغنی اللبیب می آورد.

لذا محقق در هر زمینه ای باید دقت کند که از نظرات جدید در نواحی مختلف بی خبر نماند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۳
محمد مهدی شم آبادی
در اصول فقه برای تشخیص مراد متکلم از لفظ، بحثی وجود دارد به نام اصالة الظهور. مراد از این اصل این است که برای رسیدن به مراد متکلم می توان به ظاهر کلام او تمسک کرد و به مراد او رسید.

در درون این اصالة الظهور، اصل های مختلفی خوابیده است. از جمله اصالة عدم الاهمال، اصالة عدم التقدیر، اصالة عدم الهزل و غیره. یعنی باید همه این ها برای ما اثبات شود تا بتوانیم مفاد جمله را به متکلم نسبت دهیم. یکی از این اصل هایی که در اصالة الظهور خوابیده است، اصالة الصدق است. یعنی باید بگوئیم کلام صادق است تا بتوانیم مفاد آن را به متکلم نسبت دهیم، لذا با اصالة الصدق این مطلب را احراز می کنیم.

در این بحث که یکی از بحث های ادبی زیبا در مورد مصدر تأکیدی است، شیخ رضی برای بیان مطلب و رفع یک اشکال از اصالة الصدق استفاده کرده که بیان ایشان تأثیر زیادی در علوم بلاغی هم می گذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۲
محمد مهدی شم آبادی
شرح و تحقیق:

ابن هشام در مغنی اللبیب در بحث فاء بحث زیبا و دقیقی دارد که برای آشنایی با دقائق کلام عرب آن را آورده و توضیح مختصری می دهیم. البته در این کلامی که آورده می شود نکات و دقائق زیادی وجود دارد ولی ما فقط دقائق مربوط به تأویل شعر (بین الدخول فحومل) را مورد بررسی قرار می دهیم.

أحدها: أن تکون [الفاء] عاطفة، و تفید ثلاثة أمور:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۱
محمد مهدی شم آبادی
پیش نیاز های ادبیات

همان طور که واضح است ادبیات الفاظی است که برای کشف مقاصد مورد استفاده قرار می گیرد لذا در ادبیات دو جهت عمیق وجود دارد. 1- مقام ثبوت و واقع 2- مقام اثبات ودلالت. یعنی برای فهم دقیق ادبیات باید اول مقام ثبوت وویژگی های آن را به درستی فهمید. به عبارة اخری باید حقایق وجودی را به درستی درک کرد. علمی که متصدی این مطلب است، علم فلسفه است که به تفسیر و تحلیل حقائق وجودی عالم می پردازد. و همچنین منطق که گاهی از واقع و خصوصیات آن بحث می کند. لذا باید قواعد منطق و فلسفه را در دست داشت.

واما مقام اثبات. همانطور که الفاظ دلیل و راهنما برای مراد متکلم هستند لذا موجب برقراری ارتباط بین ما و عالم ثبوت متکلم می شوند. یعنی دلالت دارند بر یک مدلول. لذا باید ویژگی های دلالت را نیز به درستی مورد مطالعه قرار داد. علمی که متصدی اصلی این علم است، علم منطق است. لذا باید علم منطق نیز به درستی فرا گرفته شود.

در این میان هر زبانی برای خود قواعدی دارد که با هزاران بار دقت در علوم فکری فهمیده نمی شود و باید با کلام آن زبان مأنوس بود وإلا در این زمینه نقصان ایجاد خواهد شد. لذا علاوه بر این علوم باید با زبان و فرهنگ عرب نیز آشنا باشیم تا به نتیجه درست برسیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۹
محمد مهدی شم آبادی