توضیح مجاز در لفظ و مجاز در معنی
بالاتفاق در مجاز لفظ به نحوی که معهود نیست استعمال شده است. حال برای تشخیص این که در این موارد کلام به چه نحوی بیان شده است، ملاک فهم عرف است. یعنی اگر متکلم لفظی را به صورت غیر معهود به کار ببرد، باید در نظر داشته باشد که عرف از آن چه چیزی می فهمد. حال اگر عرف در موردی که متکلم سخن می گوید پیش فرضی در مورد لفظ داشته باشد، ولی متکلم لفظ دیگری را استفاده کند، لفظ اصلی در ذهن مخاطب خطور می کند و مخاطب احساس می کند که همان معنی مراد است ولی متکلم لفظ دیگری را استفاده کرد. مثلا وقتی متکلم جمله شرطیه می گوید (إن جائک زید) مخاطب منتظر است که متکم در ادامه بگوید (فأکرمه) ولی متکلم می گوید (وأکرمه). ویا مثال مغنی در بحث (علی) که می گوید (رضیتْ علیّ) به معنی (رضیت عنّی) است. یعنی در این جا متکلم بعد از لفظ (رضی) منتظر بود که حرف (عن) آورده شود ولی (علی) آورده شده است.
دقت در بیانات لغوییون:
کلام لغوییون نیز مثل همه اهل علم در یک فضای خاص علمی که همان علم لغت است مطرح می شود. و لذا گاهی ممکن است از ظاهر کلام آنها چیزی بفهمیم که آن معنی مراد نیست. واین گاهی به جهت عدم آشنایی با زوایای دیگر آن زبان است. برای روشن شدن این نکته مثالی را می آوریم:
این مطلب را در مورد همان کلمه نطیحة و نظائر آن اجراء می کنیم که در معنی آیه سوره مائده آورده شد.
تهذیب: و أما النَّطِیحَةُ فی سُورة المائدة فهی الشَّاةُ المَنْطوحَةُ تموتُ فلا یَحِلُّ أکلُها، و أُدخِلَت الهاءُ فیها لأنها جُعِلت اسما لا نَعْتاً.
صحاح اللغة: الضَّریبة: المضروب بالسیف، و إنّما دَخلته الهاء و إن کان بمعنى مفعول لأنَّه صار فى عِداد الأسماء، کالنَطیحة و الأکِیلة. و الضَّریبة: الصوف أو الشعر یُنفَشُ ثم یُدرَج و یشدُّ بخَیط ثم یغزل؛ و الجمع الضَّرائب.
موضع دیگر از صحاح: النَّطِیحةُ: المنطوحَةُ التى ماتت منه. و إنَّما جاءت بالهاء لغلبة الاسم علیها. و کذلک الفریسة و الأکیلة و الرَمیّة؛ لأنّه لیس هو على نَطَحتها فهى مَنْطوحةٌ، و إنَّما هو الشئ فى نفسه مما یُنْطَح، و الشئ مما یُفْرَسُ و ممَّا یؤکل.