ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

برای دستیابی به زبان قرآن و بیانات اهل بیت علیهم السلام نیاز به فهم دقیق زبان عربی داریم لذا در این پست ها از این مورد بحث خواهد شد
آخرین مطالب

پیشنهاد های خود را با ما در میان بگذارید

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۹
محمد مهدی شم آبادی
شاید یکی از شبهات مهم برای کسانی که مشغول به کار تخصصی در مورد ادبیات عربی می شوند این باشد که این مطالب در کجا می تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
در جواب این پرسش باید چند جهت را مورد ملاحظه قرار داد:
جهت اول: منابع اصیل و اصلی دین مبین اسلام و مطالب تاریخی بسیاری به زبان عربی است که قطعا بسیاری از آنها پیچیدگی خاصی دارد (این مطلب در مورد آیات و روایات ملموس است ولی در مورد منابع دیگر چون عملا مراجعات به منابع تاریخی دسته اول کم شده است برای برخی مورد تردید است)  این مطلب را نیز باید مد نظر قرار داد که قرآن و منابع اسلامی در روزگاری روی کار آمد که توجه به زبان و جهات مختلف آن بسیار مورد توجه نخبگان آن زمان قرار گرفته بود تا جایی که بهترین شعرها را از کعبه آویزان می کردند. لذا فهم هر چه دقیق تر ادبیات عرب می تواند گره هایی را بگشاید که بدون آن امکان بازگشایی آن وجود ندارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۳۰
محمد مهدی شم آبادی

مثالی برای حقیقت شرعیه

«صلاة»
در مورد صلاة بر میت غائب:
روایت:
الخصال - الشیخ الصدوق: 360/ 47: عن علی علیهم السلام قال : إن رسول الله صلى الله علیه وآله لما أتاه جبرئیل بنعی النجاشی بکا بکاء حزین علیه وقال : إن أخاکم أصحمة - وهواسم النجاشی - مات ثم خرج إلى الجبانة وصلى علیه وکبر سبعا فخفض الله له کل مرتفع حتى رأى جنازته وهو بالحبشة.
این روایت طرق دیگری نیز دارد که اهل سنت از آن طرق نقل کرده اند. لذا این بحث بین شیعه و اهل سنت پیش آمده که با این روایت چگونه برخورد شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۰
محمد مهدی شم آبادی
یکی از امور مهم در مورد هر علمی کتاب شناسی آن علم است.
در مورد علم تصریف، کتبی که در مورد مسائل این علم بحث کرده اند به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
اول: بحث از جهت جریان قواعد، یعنی کتبی که از جهت قواعد جاری در کلمات وارد بحث شده اند مثل التصریف الملوکی ابن جنی که قواعد را مورد بحث قرار می دهد.
دوم: بحث از جهت مجاری قواعد، یعنی کتبی که از جهت محل جریان قواعد کلمات را مورد بحث قرار داده اند مثل شافیه ابن حاجب که ابواب مختلف دارد و با توجه به هیئات موجود در کلام عرب وارد بحث شده است. هر چند که بعد از بحث در مورد هیئات وارد بحث در قواعد شده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۳۷
محمد مهدی شم آبادی

اصل سازی و تاثیر آن

با توجه به معانی که ابو البقاء در کلیات خود مطرح کرده است، اصل چندین معنی می تواند داشته باشد، لکن اصلی که در این جا مورد بحث است، اصلی است که مثلا در مورد فاعل گفته می شود (اصل المرفوعات). ظاهرا اصل در این استعمال به معنی ما یبتنی علیه غیره می باشد.

شاید بتوان گفت یکی از مبانی کار ادباء این است که برای هر مسأله یا بابی یک اصل درست می کنند و برای اصل سازی جایگاه خاصی قائل هستند، حال آیا واقعا اصل سازی از چنین جایگاهی برخوردار است؟ و به طور کلی آیا لازم ویا حسن است که هر جایی اصلی تأسیس کنیم؟

در مورد اصل سازی شیخ رضی در باب مرفوعات و منصوبات اشکال می کند به ادباء که این بیان شما برای اصل سازی خوب نیست و در واقع ایشان به اصل سازی اشکال ندارد بلکه اصل سازی صحیح را قبول می کند.

اگر به طور عقلائی به این مسأله نگاه کنیم خواهیم دید که واضح است که در بین الفاظ یک کلمه زود تر از دیگر کلمات برای یک معنی وضع می شود یا این که یک کلمه بیشتر از کلمات دیگر در یک معنی استعمال می شود لذا کاملا عقلائی است که فرقی بین این دو دسته قائل شویم و بگوئیم کلمه ای که زودتر وضع شده یا بیشتر استعمال می شود بر کلمات دیگر برتری دارد. از این مطلب ادباء تعبیر به اصل می کنند. ظاهرا با این نگاه روشن است که این تحلیل و بررسی ادباء یک مطلب کاملا معقول است و باید به آن پرداخته شود.

واما جایگاه اصل سازی:

به نظر می رسد اصل سازی از جایگاه بالایی برخوردار است. توضیخ مطلب این که اصل دو نوع است (البته این اصطلاح ماست و جایی ندیده ایم): اصل وضعی (اصل در مقام وضع): مراد این است که اگر برای یک معنی چند کلمه وضع شده اند بررسی شود و موردی که تناسب آن از همه بیشتر است به عنوان اصل قرار داده شود. لذا وقتی مثلا گفته می شود اصل در مرفوعات فاعل است یعنی فاعل نسبت به مرفوعات دیگر تناسب بیشتری با رفع دارد لذا فاعل را اصل قرار می دهیم. این اصل سازی برای فهمیدن مباحث وضع بسیاری نافع است که بعدا باید مفصل به آن پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۶ ، ۲۳:۵۶
محمد مهدی شم آبادی

هدایة:

شواهد نشان می دهد در طول تاریخ به أدباء شیعه بی توجهی زیادی شده. افراد هم مذهب از یک سو و مخالفین از سوی دیگر. در مذهب تشیع هر چند افراد کار کشته در ادبیات کم نیست ولی این که کسی مستقلا تألیف داشته باشد و عمر خود را صرف این راه کند کم هستند، لذا اگر هم کسی وقت خود را صرف ادبیات می کرد خیلی مورد توجه قرار نمی گرفت. و مخالفین هر چند افرادی که کار کرده باشند و دقت به کار برده باشند زیاد هستند ولی بیشتر اوقات تعصبات مذهبی باعث شده که روی میراث ادبی شیعه کاری انجام نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۱۷
محمد مهدی شم آبادی

المعرب و المبنی

من المسائل المرفوضة والمسلمة هی مسألة تحقیق الأصل فی کل مسألة، أی نراهم یقولون الأصل فی المبنی هو الحرف والأصل فی المعرب هو الإسم والأصل فی المرفوعات المبتدأ والخبر(على رأی ابن مالک) والأصل فی المنصوبات المفاعیل وغیر هذه الموارد مما لا یحصى و لا یخلو مسألة إلا وفیه اصل. هذه الأصول یؤثر فی المسائل وفی تحلیل المسائل. فإن قلنا الأصل فی المنصوبات المفاعیل، فلنصب سائر المنصوبات نحتاج إلى شبه بینها و بین واحد من المفاعیل، وفی المرفوعات إن قلنا الأصل هو المبتدأ والخبر فلرفع سائر المرفوعات نحتاج إلى الشبه. و فی هذه المسألة أیضا إن قلنا الأصل فی البناء هو الحرف فنحتاج لبناء غیره لبیان وجه شبه بینهما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۴
محمد مهدی شم آبادی

حجیت کلام معصومین بعد از امام سجاد علیهم السلام

کلامی بین علماء ادب مسلم است که برای اثبات قواعد ادبیات عرب فقط تا زمان امام سجاد علیه السلام می توان استدلال کرد وبیش از آن حجیت ندارد زیرا عرب با مردم مناطق دیگر ارتباط برقرار کرد وآن خلوص زبان عربی از بین رفت.

چیزی که برای ما مسلم است، ما امامان را معصوم می دانیم وحتی از این که بخواهند در کلام اشتباه کنند. و با این کلام أدباء نمی توان به کلمات أئمه بعد از امام سجاد استدلال کرد.

لذا اگر مراد ادباء این است که بعد از زمان امام سجاد علیه السلام اشتباه در کلمات پیدا شد. باید گفت این مطلب در مورد معصومین صادق نیست لذا ادبیات از این جهت ناقص است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۴
محمد مهدی شم آبادی

کتاب مغنی اللبیب:

ظاهر بحث های مصنف در این کتاب نشان می دهد که مصنف در این کتاب به دنبال معانی حقیقی کلمه نیست بلکه فقط معانی که آن کلمه در آن استعمال شده را بیان می کند. لذا نمی توان به مغنی نسبت داد که مثلا در حرف (علی) قائل شده است نه معنی حقیقی دارد، بلکه مراد او این است که کلمه در این معانی استعمال شده است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۲
محمد مهدی شم آبادی

علم اصول النحو

اگر با نظر دقیق به صرف و نحو نگاه کنیم خیلی شبیه به فقه است. لذا همانطور که در فقه یک اصول کلی وجود دارد که آن ها را در یک علم جداگانه به نام اصول فقه تدوین کرده اند وبرای فهم فقه اول باید آن اصول را فهمید، در صرف و نحو نیز به همین نحو است. یعنی علمی تدوین شده به نام «اصول نحو» که باید برای فهم بهتر، اول آن علم فراگرفته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۱
محمد مهدی شم آبادی

شیخ رضی (اعلی الله مقامه)

شاید برای برخی مشکل باشد که چطور شیخ رضی در ادبیات به عنوان نجم الائمه مطرح شده. حتی این مطلب به قدری مهم است که همه ادباء اقرار به این مطلب دارند.

برای فهم شان شیخ رضی باید بفهمیم در بحث های علمی کدام قسمت مهم تر است.

ادبیات عرب دو شاخص مهم دارد: 1- اول استعمال شده وبعد از آن به دنبال قواعد رفته اند. 2- قرآن که معجزه الهی است به این زبان وارد شده.

وقتی به ادبیات مراجعه می کنیم می فهمیم برخی از استعمالات عرب به صورت قاعده در آمده ومتعارف شناخته شده ولی برای برخی از استعمالات دیگر قاعده ای پیدا نشده. دسته اول که قاعده مند است هر کسی وارد بحث شده و نظرات مختلفی داده است. ولی مهم ناحیه دوم است که ایا بگوئیم صرفا یک استعمال است و هیچ توجیه عقلائی ندارد؟؟؟ پس چرا قرآن به این زبان نازل شده؟؟؟ لذا اگر کسی بتواند این موارد خلاف قاعده واصطلاحا شاذ را توجیه کند، مهم است. کسی که با دو کتاب شرح شافیه و شرح کافیه شیخ رضی (اعلی الله مقامه) ارتباط برقرار کرده باشد می فهمد که شیخ کلمات شاذ را اولا مطرح می کند وثانیا به گونه ای توجیه می کند که کاملا آن استعمال خلاف قاعده، عقلائی می شود. بعدها در این مورد بیشتر بحث خواهد شد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۱
محمد مهدی شم آبادی