ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

ادبیات عربی

بحث در مورد زبان و ادبیات عربی

برای دستیابی به زبان قرآن و بیانات اهل بیت علیهم السلام نیاز به فهم دقیق زبان عربی داریم لذا در این پست ها از این مورد بحث خواهد شد
آخرین مطالب
ضعف مغنی اللبیب

یکی از ضعف های هر علم این است که محقق در آن زمینه از پیشرفت های جدید آن علم در طول تاریخ آن علم آگاهی نداشته باشد. و یا محقق از نواحی دیگری که در آن زمینه تحقیق می کنند ویا افرادی که در آن علم برجسته هستند نشناسد. این عوامل برخی اوقات باعث موازی کاری می شود و گاهی موجب ابتر شدن علم می شود.

یکی از نقص های کتب ابن هشام انصاری و از جمله مغنی اللبیب این است که از نوشته های شیخ رضی أعلی الله مقامه مطلع نبوده در حالی که شیخ رضی متوفای 686 است و ابن هشام متوفای 761. لذا نظرات شیخ رضی که بسیار بدیع و جدید است در مغنی اصلا مطرح نشده در حالی که کسی مثل سیوطی کلام شیخ را فصل الخطاب می داند. یکی از علت های این مطلب می تواند این باشد که ابن هشام در مصر بوده ولی کتب شیخ رضی در نجف بوده و چون در آن زمان نسخه ها به صورت خطی بوده است لذا هنوز به مصر منتقل نشده بود. این در حالی است که ابن هشام حتی کلمات برخی از معاصرین خود را که چندان قوتی در ادبیات ندارند گاهی در کتاب مغنی اللبیب می آورد.

لذا محقق در هر زمینه ای باید دقت کند که از نظرات جدید در نواحی مختلف بی خبر نماند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۳
محمد مهدی شم آبادی
در اصول فقه برای تشخیص مراد متکلم از لفظ، بحثی وجود دارد به نام اصالة الظهور. مراد از این اصل این است که برای رسیدن به مراد متکلم می توان به ظاهر کلام او تمسک کرد و به مراد او رسید.

در درون این اصالة الظهور، اصل های مختلفی خوابیده است. از جمله اصالة عدم الاهمال، اصالة عدم التقدیر، اصالة عدم الهزل و غیره. یعنی باید همه این ها برای ما اثبات شود تا بتوانیم مفاد جمله را به متکلم نسبت دهیم. یکی از این اصل هایی که در اصالة الظهور خوابیده است، اصالة الصدق است. یعنی باید بگوئیم کلام صادق است تا بتوانیم مفاد آن را به متکلم نسبت دهیم، لذا با اصالة الصدق این مطلب را احراز می کنیم.

در این بحث که یکی از بحث های ادبی زیبا در مورد مصدر تأکیدی است، شیخ رضی برای بیان مطلب و رفع یک اشکال از اصالة الصدق استفاده کرده که بیان ایشان تأثیر زیادی در علوم بلاغی هم می گذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۲
محمد مهدی شم آبادی
شرح و تحقیق:

ابن هشام در مغنی اللبیب در بحث فاء بحث زیبا و دقیقی دارد که برای آشنایی با دقائق کلام عرب آن را آورده و توضیح مختصری می دهیم. البته در این کلامی که آورده می شود نکات و دقائق زیادی وجود دارد ولی ما فقط دقائق مربوط به تأویل شعر (بین الدخول فحومل) را مورد بررسی قرار می دهیم.

أحدها: أن تکون [الفاء] عاطفة، و تفید ثلاثة أمور:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۱
محمد مهدی شم آبادی
پیش نیاز های ادبیات

همان طور که واضح است ادبیات الفاظی است که برای کشف مقاصد مورد استفاده قرار می گیرد لذا در ادبیات دو جهت عمیق وجود دارد. 1- مقام ثبوت و واقع 2- مقام اثبات ودلالت. یعنی برای فهم دقیق ادبیات باید اول مقام ثبوت وویژگی های آن را به درستی فهمید. به عبارة اخری باید حقایق وجودی را به درستی درک کرد. علمی که متصدی این مطلب است، علم فلسفه است که به تفسیر و تحلیل حقائق وجودی عالم می پردازد. و همچنین منطق که گاهی از واقع و خصوصیات آن بحث می کند. لذا باید قواعد منطق و فلسفه را در دست داشت.

واما مقام اثبات. همانطور که الفاظ دلیل و راهنما برای مراد متکلم هستند لذا موجب برقراری ارتباط بین ما و عالم ثبوت متکلم می شوند. یعنی دلالت دارند بر یک مدلول. لذا باید ویژگی های دلالت را نیز به درستی مورد مطالعه قرار داد. علمی که متصدی اصلی این علم است، علم منطق است. لذا باید علم منطق نیز به درستی فرا گرفته شود.

در این میان هر زبانی برای خود قواعدی دارد که با هزاران بار دقت در علوم فکری فهمیده نمی شود و باید با کلام آن زبان مأنوس بود وإلا در این زمینه نقصان ایجاد خواهد شد. لذا علاوه بر این علوم باید با زبان و فرهنگ عرب نیز آشنا باشیم تا به نتیجه درست برسیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۹
محمد مهدی شم آبادی

ادامه بحث در مورد معنی آیة 3 سوره مائده

یکی از وزن هایی که در ثلاثی مزید وجود دارد، وزن «فعیل» است. این وزن معانی مختلفی می دهد. و از یک جهت می توان معانی این وزن را به دو دسته تقسیم کرد. اول: فعیل به معنی فاعل باشد. دوم: فعیل به معنی مفعول باشد. چون محل بحث ما در مورد معنی آیه است و در آیه به معنی مفعول است لذا به این قسم می پردازیم.

و چون می خواهیم معنی (نطیحة) و دیگر الفاظ در این آیه را مشخص کنیم، لذا کلام شیخ رضی (رحمه الله) را می آوریم که فصل الخطاب این بحث است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۱۱
محمد مهدی شم آبادی

نیم نگاهی به بحث های لغوی و صرفی در ترجمه آیات:

بسیاری از مترجمین بلکه همه ترجمه هایی که من دیده ام آیه: (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطیحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْق‏) به این نحو معنی می کنند: (گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‏شدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح مى‏شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‏هاى تیر مخصوص بخت آزمایى؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است‏)

قول لغویون:

العین: نطح: النَّطْح للکباش و نحوها، و تَنَاطَحَت الأمواج و السیول و الرجال فی الحروب. و النَّطِیح: ما یأتیک من أمامک من الظباء و الطیر و ما یزجر. و النَّطِیحَةُ: ما تَنَاطَحا فماتا، کان أهل الجاهلیة یأکلونها فنهی عنها. (نص کلام ایشان عام است وقائل به خوصصیت نیست)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۱۰
محمد مهدی شم آبادی

دقت در بیانات لغوییون:

کلام لغوییون نیز مثل همه اهل علم در یک فضای خاص علمی که همان علم لغت است مطرح می شود. و لذا گاهی ممکن است از ظاهر کلام آنها چیزی بفهمیم که آن معنی مراد نیست. واین گاهی به جهت عدم آشنایی با زوایای دیگر آن زبان است. برای روشن شدن این نکته مثالی را می آوریم:

این مطلب را در مورد همان کلمه نطیحة و نظائر آن اجراء می کنیم که در معنی آیه سوره مائده آورده شد.

تهذیب: و أما النَّطِیحَةُ فی سُورة المائدة فهی الشَّاةُ المَنْطوحَةُ تموتُ فلا یَحِلُّ أکلُها، و أُدخِلَت الهاءُ فیها لأنها جُعِلت اسما لا نَعْتاً.

صحاح اللغة: الضَّریبة: المضروب بالسیف، و إنّما دَخلته الهاء و إن کان بمعنى مفعول لأنَّه صار فى عِداد الأسماء، کالنَطیحة و الأکِیلة. و الضَّریبة: الصوف أو الشعر یُنفَشُ ثم یُدرَج و یشدُّ بخَیط ثم یغزل؛ و الجمع الضَّرائب.

موضع دیگر از صحاح: النَّطِیحةُ: المنطوحَةُ التى ماتت منه. و إنَّما جاءت بالهاء لغلبة الاسم علیها. و کذلک الفریسة و الأکیلة و الرَمیّة؛ لأنّه لیس هو على نَطَحتها فهى مَنْطوحةٌ، و إنَّما هو الشئ فى نفسه مما یُنْطَح، و الشئ مما یُفْرَسُ و ممَّا یؤکل.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۹
محمد مهدی شم آبادی

روایت بسیار زیبا از إمام باقر (علیه السلام) در رابطه با استفاده از قواعد أدبی

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَ لَا تُخْبِرُنِی مِنْ أَیْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتَ إِنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ وَ بَعْضِ الرِّجْلَیْنِ؟

فَضَحِکَ ثُمَّ قَال:َ یَا زُرَارَةُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَزَلَ بِهِ الْکِتَابُ مِنَ اللَّهِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ‏﴾ فَعَرَفْنَا أَنَّ‏ الْوَجْهَ‏ کُلَّهُ‏ یَنْبَغِی‏ أَنْ یُغْسَلَ. ثُمَّ قَالَ: ﴿وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ‏﴾ ثُمَّ فَصَّلَ بَیْنَ الْکَلَامِ‏ فَقَالَ:‏ ﴿وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ‏﴾ فَعَرَفْنَا حِینَ قَالَ: ﴿بِرُؤُسِکُمْ﴾‏، أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ لِمَکَانِ الْبَاءِ. ثُمَّ وَصَلَ الرِّجْلَیْنِ بِالرَّأْسِ کَمَا وَصَلَ الْیَدَیْنِ بِالْوَجْهِ، فَقَالَ‏: ﴿وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ‏﴾ فَعَرَفْنَا حِینَ وَصَلَهَا بِالرَّأْسِ أَنَّ الْمَسْحَ عَلَى بَعْضِهَا. ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنَّاسِ فَضَیَّعُوهُ.

ثُمَّ قَالَ: ﴿فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ‏﴾ فَلَمَّا وَضَعَ الْوُضُوءَ إِنْ لَمْ تَجِدُوا الْمَاءَ، أَثْبَتَ بَعْضَ الْغَسْلِ مَسْحاً؛ لِأَنَّهُ قَالَ‏: ﴿بِوُجُوهِکُمْ‏﴾ ثُمَّ وَصَلَ بِهَا ﴿وَ أَیْدِیَکُمْ﴾‏ ثُمَّ قَالَ:‏ ﴿مِنْهُ﴾‏ أَیْ مِنْ ذَلِکَ التَّیَمُّمِ؛ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ أَجْمَعَ لَمْ یَجْرِ عَلَى الْوَجْهِ؛ لِأَنَّهُ یُعَلَّقُ مِنْ ذَلِکَ الصَّعِیدِ بِبَعْضِ الْکَفِّ وَ لَا یَعْلَقُ بِبَعْضِهَا. ثُمَّ قَالَ:‏ ﴿ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ‏ عَلَیْکُمْ‏ فِی الدِّینِ‏ مِنْ حَرَجٍ‏﴾ وَ الْحَرَجُ الضِّیقُ.
(کافی 3: 30/ 4، بَابُ مَسْحِ الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَیْن‏)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۶
محمد مهدی شم آبادی


روایت بسیار زیبا از إمام صادق (علیه السلام) در رابطه با استفاده از قواعد أدبی

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه‏ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ‏: وَ سُئِلَ عَنِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ أَ وَاجِبٌ هُوَ عَلَى الْأُمَّةِ جَمِیعاً؟ فَقَالَ: لَا. فَقِیلَ لَهُ: وَ لِمَ قَالَ؟ إِنَّمَا هُوَ عَلَى‏ الْقَوِیِ‏ الْمُطَاعِ‏ الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْکَرِ، لَا عَلَى الضَّعِیفِ الَّذِی لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا إِلَى‏ أَیٍّ مِنْ أَیٍّ، یَقُولُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ.

وَ الدَّلِیلُ عَلَى ذَلِکَ کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْلُهُ‏: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾، فَهَذَا خَاصٌّ غَیْرُ عَامٍّ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾، وَ لَمْ یَقُلْ عَلَى أُمَّةِ مُوسَى، وَ لَا عَلَى کُلِّ قَوْمِهِ، وَ هُمْ یَوْمَئِذٍ أُمَمٌ مُخْتَلِفَةٌ. وَ الْأُمَّةُ وَاحِدَةٌ فَصَاعِداً، کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏: ﴿إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ‏﴾ یَقُولُ: مُطِیعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَیْسَ عَلَى مَنْ یَعْلَمُ ذَلِکَ فِی هَذِهِ الْهُدْنَةِ مِنْ حَرَجٍ‏ إِذَا کَانَ لَا قُوَّةَ لَهُ وَ لَا عُذْرَ وَ لَا طَاعَة.

(کافی 5: 59/ 16، بَابُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَر)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۵
محمد مهدی شم آبادی